دادگاه عشق
نه چنین نیست,حیوانات نیز همگی نفس می کشند,حرکت می کنند ولی چیست که ما را نسبت به انها تمایز می دهد؟چه چیزی است که ما را برتر می کند؟چیست که به حیوان ناطق ارزش می دهد؟اری,این گوهر پنهان عشـــــــــــــق است.عشق پاک,عشق حقیقی,عشق خدایی,عشق بین دو انسان,عشق بین انسان و خدا,عشقی که اینه ی دل را جلا می دهد تا زنده بودن و زندگی کردن در ان جلوه کند,عشقی که انسان را چنان مست و از خود بی خود می کند که معنای زندگی حقیقی را درک کند,عشقی که عناصر اصلی ان محبت و دوست داشتن هستند,عشقی که انسان در پناهش دیگر تنها نیست.عشقی که ضمیر خفته ی انسان را بیدار می کند,عشقی که انسان را از درون شعله ور می کند وتمام غم ها را در اتش خود می سوزاند,عشقی که به انسان می فهماند لازمه ی رسیدن رفتن و حرکت کردن است,حرکتی که نیروی خود را از عشق می گیرد,عشقی که با گذشت زمان نه تنها کم رنگ نمی شود و ازبین نمی رود بلکه بیشتر در وجود ادمی تجلی می کند,عشقی که در ان دیگر انسان ارزوی مرگ نمی کند,عشقی که دران وجود انسان,ذهن انسان و قلب انسان سرشار از حس لذت بخش زیستن می شود,سرشارازحس بودن میشود,عشقی که در ان وجود انسان مملو از توان ایستادن است,توان ایستادن در مقابل سختی,توان ماندن,توان زندگی کردن ...